قسمت اول : توقّف کن

توجه کنید که : اگر این سریال را ندیده‌اید، خواندن این متن بخش‌هایی از داستان سریال را فاش می‌کند.

بازی ماهی مرکب نام سریالی است ساخته‌ي شبکه‌ي اینترنتی که شهرتی جهانی کسب کرده‌است. سریال در مورد مرد میانسالی است که کارش را از دست داده و اعتیادش به قمار بدهی‌های فراوانی برای او به بار آورده‌است. او که از همسرش جدا شده است در تلاش برای بازپرداخت بدهی‌هایش وارد بازی جدیدی می‌شود که برگزارکنندگان آن، وعده پرداخت جایزه بسیار بزرگی را می‌دهند اما به زودی مشخص می‌شود که این بازی مرگ و زندگی است. در این نوشته تمرکز ما بر بازی اول از سری بازی‌هایی است که شرکت‌کنندگان باید انجام دهند.

در اولین بازی همه شرکت کنندگان در حیاطی بزرگ جمع می‌شوند. در انتهای این حیاط مجسمه غول پیکر دختری قرار دارد. بازی به این شکل است که مجسمه به شرکت‌کنندگان پشت می‌کند و آهنگی پخش می‌شود. به محض اینکه آهنگ به پایان رسید، مجسمه دوباره به سمت شرکت‌کنندگان می‌چرخد و آنها را نگاه می‌کند. شرکت کنندگان فقط زمانی که مجسمه به آنها نگاه نمی‌کند اجازه حرکت به سمت مجسمه را دارند. اگر مجسمه بازگردد و آنها حرکت کنند، می‌سوزند و از بازی حذف می‌شوند. در نهایت هرکس قبل از به پایان رسیدن زمان از مجسمه عبور کند برنده شده و باقی افراد حذف می‌شوند.

اما این بازی به ظاهر ساده سرشار از نمادپردازی است. آدم‌های کوچک در برابر مجسمه غول پیکر، مثل کودکی در برابر مادرش هستند.اینجا دو درون‌مایه وجود دارد. نزدیک شدن و تکان‌ خوردن. اگر درون‌مایه نزدیک شدن را دنبال کنیم، چه می‌یابیم؟ مجسمه مثل مادری است که به فرزندش توجه نمی‌کند ولی زمانی که بچه به سوی او می‌آید به سوی او بر می‌گردد. حذف شدن در این بازی در واقع شکلی از خشم مادر است که برای کودک به معنی نابودی است. پس می‌توان این بازی را بازنمایی رابطه مادری با فرزندش دانست که به او توجه نمی‌کند و زمانی که کودک به او نزدیک می‌شود به شدت پرخاش می‌کند.

اما در این بازی  علت دیگری هم برای حذف وجود دارد و آن تکان خوردن است. تکان خوردن و حرکت کردن در زندگی کودک حیاتی است.کودک به محض اینکه ابزارهای حرکتی‌اش بیشتر می‌شود، می‌تواند از مادر جدا شود و فاصله بگیرد و با گسترش این توانایی، وارد اجتماع شود؛ مثل موقعی که کودک از مادرش جدا می‌شود و به سمت هم‌سالانش می‌رود. در نتیجه بازی اول را می‌توان استعاره‌ای در نظر گرفت از مادری که به کودک توجهی ندارد ولی زمانی که او بخواهد حرکتی در جهت استقلال بکند، مانع او می‌شود.

ردپای این تعارض را می‌توان در زندگی «سونگ گی هون» دید. او قمارباز است. قمار هر بار او را وابسته‌تر می‌کند و تا آنجا این مسئله پیش‌رفته که از همسرش جدا شده است، کارش را از دست داده است و به ناچار با مادرش زندگی می‌کند. او با وجود اینکه در گذشته، خانواده و زندگی مستقلی تشکیل داده‌بوده است، حالا با بازگشت به خانه مادری، حتی برای قمار کردن هم وابسته به پول مادرش است. یعنی با حرکت خلاف جهت دوباره به یک کودک کاملا وابسته به مادر تبدیل شده‌است.وقتی هم تلاش می‌کند حرکتی در مسیر جدایی و استقلال انجام دهد، وارد بازی ماهی مرکب می‌شود که بازی مرگ و زندگی است.

تا کنون ۹ قسمت از این سریال ساخته شده که با اقبال گسترده جهانی روبه‌رو شده‌است. تحلیل‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فلسفی و روان‌شناسی بر روی این سریال انجام شده است. ما قصد داریم تا در چند نوشته به تحلیل بازی‌ها و برخی از درون‌مایه‌های روان‌شناختی آنها بپردازیم.