هزینه و چرخۀ زندگی روانکاو: پاسخی به برگر و سوفر[1]

نویسنده: دیوید پاولی[2]

ترجمۀ آرام جابری

این نامه موجب روییدن افکار بیشتری درباره هزینه و رابطۀ آن با چرخۀ زندگی روانکاو می‌شود. نامۀ زیگموند فروید به کارل آبراهام در سال ۱۹۱۲، چشم‌اندازی دربارۀ مسائلی چون هزینه، تعادل زندگی کاری و شخصی، و جایگاه نوشتن و چالش‌های دیگر مرتبط با این حرفه فراهم می‌آورد. کشف دوبارۀ این مضامین مشترک ـ گویی برای اولین‌بار ـ توسط هر نسل متوالی اجتناب‌ناپذیر است.

در حین خواندن نظراتی درباره مقاله «هزینه»، ریچل سوفر و برندا برگر (همین مقاله)، به یاد قسمت‌هایی از مکاتبات آبراهام به زیگموند فروید،‌ در اوایل دوره حرفه‌ایمان افتادم. به عنوان دانشجوی تاریخ به یاد می‌آورم که آبراهام،‌ در سازماندهی آموزش روانکاوی نقش قابل توجهی داشت. موسسه‌ای که وی در برلین برای تنظیم استانداردها،‌ همچنین فراهم آوردن خدمات درمانی و مقتضیات آموزش روانکاوی در سراسر جهان بنا نهاد، پس از جنگ جهانی اول به کار خود ادامه داد. علی‌رغم این هم‌بخشی‌هایی که ذکر شد،‌ وقتی وی به گروه پیروان فروید پیوست آموزش رسمی‌ای دریافت نکرد، و در حقیقت روانکاوی و تحلیل درونی خویش را بوسیلۀ مریض دیدن و خواندن و نوشتن آموخت. مکاتبات وی با فروید،‌ که از سال ۱۹۰۷ آغاز شد و تا درگذشت مرد جوان‌تر در سال ۱۹۲۶ ادامه یافت،‌ در ارتباط با مسائل ذیل حائز اهمیت است: بستری برای بررسی پرسش‌های نظری، در عین حال به بحث گذاشتن روند معمول ساخت یک کنش حرفه‌ای. بدین ترتیب، ‌۵ سال بعد از مکاتبات،‌ در فوریه ۱۹۱۲، آبراهام طی نامه‌ای نوشت:

می‌خواهم نامۀ طولانی و دیرهنگامم را با این خبر خوش آغاز کنم که تا خرخره مشغول امورات روان‌کاوی[3] هستم. از ژانویه کارها شدت یافته‌اند،‌ به طوری که روزی کمتر از ۱۰ ساعت نبودند… همچنین از این قِسم بیمارانی که می‌بینم بسیار خرسندم،‌ اکثر قریب به اتفاق آنها افراد باهوش با اشکال منحصر به فرد نوروز[4] هستند،‌ لذا کارها هیچگاه ملالت‌آور نمی‌شوند. (آبراهام و فروید،‌ ۱۹۶۵، صفحه ۱۱۳)

۷ مارچ،‌ فروید پاسخ داد‌:

این که شما به زودی به سر حد حرفۀ خود می‌رسید عالی است،‌ اما زمان آن فرا رسیده که فصل جدیدی از زندگی را آغاز کنید و از خود در برابر تایید محافظت کنید. اولین قدم،‌ اگر این جریان ادامه یافت، باید افزایش هزینۀ ویزیت باشد،‌ و اینکه شما باید زمانی را برای کار و استراحت پیدا کنید. (صفحه، ۱۲۰)

این دست‌نویس‌ها که با راه آهن منتقل می‌شدند،‌ حاوی همان نگرانی‌هایی است که امروزه، به شکل دیجیتال، بین کاندیداها و اساتید ابراز می‌گردد. نامۀ آبراهام نشان می‌دهد که وی مرحلۀ تازه‌کار بودن را پشت سر گذاشته و بالاخره به آخرین مراحل این پیشه رسیده است،‌ دیدن هر بیمار به منزلۀ فرصتی برای یادگیری،‌ بدون تسلیم شدن در برابر ترس‌‌های گریز‌ناپذیر مراحل اولیۀ این شیوه. تلاش فروید برای مراقبت از این لبریز شدن مرد جوان،‌ نه تنها از کلماتی که آبراهام در نامه استفاده کرده بود ـ مانند «تا خرخره»؛ «شدت یافتن» – آشکار بود،‌ همچنین نقشی که به طور طبیعی به وی محول شده بود را ایفا می‌کرد،‌ (در نامه‌های بعدی،‌ فروید از این مورد به عنوان «عقدۀ پدر معروفش» یاد کرد. [صفحه ۲۴۴])

اظهارات سوفر و برگر در ارتباط با مقاله من،‌ در پیروی از نامۀ فروید،‌ به آنچه که امیدوار بودم در آن مقاله اشاره کنم کمک می‌کند. برگر به ما یادآوری می‌کند که، در ارتباط با هزینه، و هم در ارتباط با مسائل دیگر،‌ «شیطان[5]» تحلیلی در جزییات باقی می‌ماند،‌ و این یکی از چندین جنبه‌‌ای است که ممکن است اگر هزینه مورد تمرکز قرار گیرد، آشکار شود. سوفر در بررسی و تأملاتش دربارۀ تقابل ابژه‌های انتقالی و متمایز ـ هزینهْ نمونۀ بارزی از دومی را بازنمایی می‌کند ـ دو قطب در یک طیفِ تجربی را در هر تحلیلی توصیف می‌کند. بر اساس مقالۀ وی، درمان‌گرانی که در دو طرف این طیف فرورفته‌اند، در فقدان نیروی پیش‌برنده‌ای هستند که ما با کار تحلیلیِ درست مرتبط می‌دانیم. این ایدۀ کنجکاوی‌برانگیز،‌ البته که امیدوارم، در روزهای دیگری توسط خود نویسنده مطرح شود.

وقتی مشارکت بحث‌کنندگان را جمع‌آوری کردم، و آنها را با مقاله‌ام متصل نمودم، همچنین آغاز به اندیشیدن در باب مکالماتی چنین و جایگاه آنها در چرخۀ زندگی تحلیلگر کردم. سوفر، برگر و من، و همچنین کاندیداهایی که در انستیتوی ما هستند و خوانندگان گفت‌وگوهای روانکاوانه[6]، درگیر گفت‌وگویی دربارۀ بخش مادیِ حرفۀ روانکاوی هستیم،‌ که به نظر می‌رسد موضوع جدیدی است،‌ اما همانطور که مبادلات فروید-آبراهام گواهی می‌دهد، که در واقع موضوعی دیرپا است، تمایل ما به عنوان روانکاوان «باتجربه»[7] برای افشای رازی برای نسل بعد،‌ که کلیدِ امکانِ داشتنِ یک زندگیِ کاری مولد و از نظر اقتصادی پایدار باشد،‌ همسو با همان تمایل خودِ جوانمان است که بدانیم در هر لحظه به بیماران تحت مراقبت‌مان چه بگوییم (یا چه نگوییم). در حقیقت برای هیچ کدام ار این‌ها فرمول ساده‌ای وجود ندارد – لازم است که هزینه هم مانند هر موضوع دیگری، به تفصیل مورد بحث قرار گیرد و به آن پرداخته شود – این مورد احتمالاً یکی از حقیقت‌های اصلی تعلیم روانکاوی است، حال آنکه گاهی حتی فروید هم،‌ پیگیری آن از دستش در میرفت.

نسخۀ فروید درباره این موضوع،‌ در آرزوی محقق‌نشدۀ وی در رابطه با تألیف جلدی دربارۀ تکنیک مشهود است، همان نسخه‌ای‌ که آبراهام و دیگر همکارانِ پس از او را نسبت به فشاری که او در انزوای ۱۹۸۰ که مشغول توسعۀ این حرفه بود،‌ در امان نگه می‌دارد. حتی اگر فروید، مانند گرینسون، کتابی در باب تکنیک می‌نوشت،‌ از مقاله‌های شماتیک وی دربارۀ تکنینک فراتر می‌رفت،‌ من گمان می‌کنم که این کار هم نیاز وی، برای کشف مجدد آن ایده‌ها در بستر تعامل با نسل جدید، را کاهش نمی‌داد. در زمان فروید یا در زمانۀ شما، جزییاتی دربارۀ پول و همچنین حقایق بی‌پرده دربارۀ مسائل جنسی، خارج از بستر روابط[8]،‌ قدرت ذاتی کمی دارند. نتیجۀ این امر نیز روشن است. در حالی که مقالۀ من دربارۀ آن است که مسائل مرتبط با هزینه، در درمان چقدر می‎‌توانند ناخوشایند باشند، با این حال وقتی این مسائل در مسیر حرفه‌ای روانکاو مطرح می‌شوند،‌ یک مرحلۀ مهم رشدی است، و اگر همه چیز خوب پیش برود،‌ پس از چندیْ دیگر مسائل مالی آنقدر مهم نیستند،‌ مگر در رابطه با آموزش.

در پایان،‌ می‌خواهم توجه شما را به یک نکتۀ دیگر در نامۀ فروید جلب کنم،‌ جملۀ به ظاهر خنثی فروید به آبراهام، یعنی «زمانی برای کار و استراحت پیدا کن»‌‌ بدون در نظر گرفتن پیش‌زمینه‌اش، حتی ممکن است لغزش قلمی به نظر بیاید. یقیناً پیام اصلی نامۀ فروید،‌ توصیف فعالیت‌هایی است که کار را متعادل کند؛ و منظور وی استراحت و ریلکس کن و یا سفر برو و استراحت کن نبوده، خوانندگانی که با کلیات نامه‌های این دو مرد آشنا هستند،‌ متوجه قصد فروید می‌‌شوند؛ کلمۀ «کار» که فروید استفاده می‌کند با کارهای مرتبط با اتاق درمان متفاوت است. برای کسانی هم که آشنا نیستند،‌ این تکه از متن، که بلافاصله بعد از متنِ ذکر‌شده آمده،‌ می‌تواند روشنگر باشد:

در پاسخ به سوال شما راجع به اینکه چگونه نوشتن را به علاوۀ پرداختن به امور حرفه‌ای مدیریت می‌کنم، باید بگویم که من باید با کار کردن،‌ در برابر روان-کاوی نیروی تازه بگیرم،‌ در غیر این صورت نمی‌توانم آن را تحمل کنم. (آبراهام و فروید، ۱۹۶۵، صفحه ۱۲۰)

برای فروید،‌ «کار کردن» به معنی «نوشتن» است، نوشتن به معنی: ثبت افکار بر روی کاغذ، و یا بر روی کاغذهایی که قرار بود مقاله شوند،‌ و یا اقدامات شخصی‌تری مانند مکاتباتی که با آبراهام و یا دیگر پیروان خود داشته. وینیکات هم در این زمینه نظر معروفی دارد، او می‌گوید هیچ چیز مانند امر خلاقانۀ نوشتن،‌ به وی برای پذیرا و شنوا ماندن در کار بالینی کمک نکرده،‌ حتی این امر در مواجهه با بیمارانی که مردگی[9] زیادی در آنها حس می‌شد نیز صادق بود (رادمن[10]،‌۲۰۰۳). از نظر فروید نوشتن، همانند جمع‌آوری هزینه، عمیقاً وابسته به خود‌مراقبتی است، (و همچنین فعالیت‌های مرتبط دیگری مانند ایجاد دورۀ آموزشی و تأسیس انستیتو (همان کاری که آبراهام انجام داد))، و به عنوان کانونی حیات‌بخش برای تمایز قلمداد می‌شود،‌ «عملکرد ارشدها[11]» (باتلر، در آخنبام[12]، ۲۰۱۳)، که به فرد در مسیر زندگی حرفه‌ای‌اش پناه می‌دهد.


[1] The Fee and the Analyst’s Life Cycle: Reply to Berger and Sopher

[2] David Pauley, LCSW, is a Training and Supervising Psychoanalyst and member of the faculty at the Psychoanalytic Psychotherapy Study Center, Greenwich Village. He maintains a private practice in Boerum Hill, Brooklyn

[3] Psycho-analytic

[4] neurosis

[5] Devil

[6] Psychoanalytic dialogues

[7] seasoned

[8] relationships

[9] deedening

[10] Rodman

[11] Elder function

[12] Butler, in achenbaum