ژاک لکان ساحت روان آدمی را در آغاز در سه وجه اساسیِ امر واقع، امر نمادین و امر خیالی مورد بررسی قرار میدهد. هر چند او بعدها حلقهی چهارمی تحت عنوان “سینتوم” به این وجوه اضافه میکند. برای درک بهتر این نوشتار و پرهیز از اطالهی کلام به تعریف مختصری از این سه وجه اکتفا شده و تدقیق بیشترِ علاقهمندان به منابع واگذار میشود.
“امر واقع” آن چیزیست که در مقابل نمادسازی و به کلام آوردن مقاومت میکند و به عنوان حد بیانناپذیر وجود انسانی با رانهی مرگ و ژوئیسانس ارتباط دارد. ما برای اینکه کاملا انسان باشیم مطیع نظام نمادین میشویم، یعنی نظام کلام و زبان که قلمروی فرهنگ است. “سوژه” که در نگاه لکان از “ایگو” متمایز است، در نظام نمادین ساخته میشود و زبان آن را تعیین میکند اما در مقابل ایگو کارکردی خیالی است که از طریق رابطهی سوژه با بدنش ساخته میشود. امر خیالی مجموعهای است مبتنی بر رابطهای تحریفآمیز با جهان، انسانها و تصویر که طی فرآیندِ “مرحلهی آینهای” در کودک صورت میبندد. کودک در مراحل ابتدایی با دیدن تصویرش در آینه قادر به تشخیص آن به عنوان تصویر خود نیست، ولی به تدریج قادر میشود این تصویر را در آینه تشخیص دهد و سپس در احساس شعف و پیروزی از این کشف غرق میشود. این شعف حاکی از آنست که تصویر کودک در آینه تصویریست که برای نخستین بار شکلی یکپارچه و کامل از جسماش به او میدهد. چنین تصویری القا کنندهی حس تسلط در کودک است. ولی این تصویر بر تحریف یا انکارِ واقعیت استوار است چرا که تمام وجود کودک در وابستگی و اتکایش به دیگران خلاصه میشود. این حالت او را به دام این توهم میاندازد که بر عسرت و درماندگی خود فائق آمده است.
کودک پس از تجربهی شعفِ حاصل از دیدن و شناخت خود در آینه که نشانهای از تسلط برای اوست، قادر میشود خودش را با تصویرش منطبق سازد و شباهتی میان خود و تصویر جسم خود ایجاد کند. در این مرحله فرآیند “انطباق هویت” شروع میشود. این مدلِ انطباق در ابتدا برای کودک تصویر خودش در آینه است و به همین شکل در مراحل بعد خود را با دیگر افراد به عنوان مدلِ خود انطباق میدهد.
این مراحل بیشباهت به آنچه امروزه در فضای مجازی میبینیم نیست. انگار نمایش تصویر انسانِ امروزی در صفحات مجازی نقش آینهای را بازی میکند تا حسی از کامل بودگی را به خود و دیگران نشان دهد. آدمی در برابر آینه و مشابه امروزی آن دوربينها و سلفیها، نور اتاق را تنظیم میکند، انواع ژستها و زوایا را امتحان میکند، جسماش را میآراید و خود را با آن تصویر به ظاهر بینقصی که فراهم آمده یکی میپندارد. او انسانی است که در این آینهخانه برای انطباق هویتاش با این تصاویر سرگردان است. او حتی تا آنجا پیش میرود که تصویری ایدهآل شود مثل یک سلبریتی یا اینفلوئنسر، تا دیگران هویتشان را با او انطباق دهند و تحسیناش کنند. انگار در این قلمرو، ایگو بیهوده تلاش میکند تا بار دیگر به انسجامی خیالی دست پیدا کند.
اما در پسِ هر تصویر در فضایی که بدون تصویر، پوچ و توخالی میشود و مقبولیت خود را از دست میدهد چند تصویر حذف شدهاست؟ چه مدت زمان و چه ترفندهایی برای حاصل آوردن این تصاویرِ به ظاهر استاندارد صرف شده؟ در حالی که به نظر میرسد این تصاویر، شکاری بیدرنگ از یک لحظهی پیشپاافتاده است. تصاویری از چهرهها، اندامها، خانهها و هرآنچه که اصرار دارند استانداردها را تعیین کنند و دم از بهنجاری میزنند. تصاویری که طبیعت آدمی را دور میزنند تا حسی از انسجام را القا کنند؛ انسجامی خیالی که مانع از ورود به نظم نمادین میشود. انگار تمامِ هستی آدمی در صفحهای شستهرفته مثل تصویرمان در آینه گِرد هم میآید، خلاصه میشود، کنترل میشود و در قابی محدود اما ایدهآل ارائه میشود.
به همین ترتیب هر روزه در معرض سیلی از تصاویر قرار میگیریم که به آینههای این آینهخانهی بیانتها اضافه میکنند. انگار انسان بیهوده میکوشد تا با یاریِ این تصاویر، رشدش را در انطباق با تصویری از خود و دیگران بازیابد. به امید آنکه شاید اینبار این انسجامِ موهوم را به خود ثابت کند.
اما فریب، ذات تصویر است و حاکی از غفلت از واقعیت از یک سو و عدم رشد کافی از سویی دیگر است. اصرار در امر خیالی چیزی جز گمگشتگی و انحراف از نظم نمادین، یعنی قلمروی فرهنگ و کلام نخواهد بود.
منابع:
کرامت مُوَلّلی (1398(، مبانی روانکاوی فروید-لکان، نشر نی، ویراست دوم
شون هومر (1388(، ژاک لکان، ترجمهی محمدعلی جعفری و سید محمدابراهیم طاهائی، نشر ققنوس
Dylan Evans (1996), An introductory dictionary of Lacanian psychoanalysis