بیش از 50 سال پیش والتر میشل((Walter Mischel)) در دانشگاه کلمبیا آزمایش ساده‌ای را ترتیب داد که این آزمایش پایه‌ای برای مطالعات جدید بر روی خودکنترلی را ایجاد کرد. این آزمایش به مارشمالو((marshmallow test )) معروف شده است. در این آزمایش پژوهشگر به کودکان یک بشقاب مارشمالو می‌داد و سپس اتاق را ترک می‌کرد اما قبل از خروج از اتاق از بچه‌ها می‌خواست که تا برگشتن او صبر کنند و اگر بچه‌ها صبر می­کردند می‌توانستند 2 عدد مارشمالو بخورند و اگر نمی‌توانستند صبر کنند زنگی را به صدا در‌می‌آوردند اما می‌توانستند تنها 1 مارشمالو بخورند.

توانایی در به تاخیر انداختن لذت در کودکان همانند بزرگسالان مشخص کننده قدرت اراده در هر فرد است. میشل برای توضیح دادن تفاوت قدرت اراده در افراد توضیح سیستم داغ و خنک((marshmallow test)) را مطرح کرد.

سیستم خنک ماهیت شناختی [تفکری] دارد. این سیستم شامل دانش در مورد احساسات، اعمال و اهداف است – برای مثال به خود یادآوری می­کنید که چرا نباید مارشمالو را بخورید. این در حالی است که سیستم داغ، تکانشی((Impulsive )) و احساسی است. سیستم داغ مسئول پاسخ­های سریع و انعکاسی به برخی از محرک­ها است – مانند اینکه مارشمالو را در دهان خود فرو کنید بدون اینکه به پیامدهای طولانی مدت آن فکر کنید. اگر این چارچوب یک انیمیشن  باشد، سیستم خنک کننده فرشته روی شانه راست شما و سیستم داغ شیطانی است که بر روی شانه چپ شما قرار دارد.

وقتی اراده از کار می‌افتد، مواجه شدن با یک محرک (داغ)  فرد را در معرض اقدامات تکانشی قرار می‌دهد. برخی افراد به نسبت و کم و بیش نسبت به محرک‌ها تاثیر پذیرتر هستند. حساسیت نسبت به محرک های عاطفی تنها اثر مقطعی ندارند و در طول زمان بر روی رفتار افراد تاثیر گذار هستند. همانطور که میچل((Mischel )) در پیگیری­های آزمایش مارشمالو نشان داد که نوجوانانی که توانایی به تعویق انداختن نیازهای خود را داشتند از نظر والدینشان نمره بالاتری در برنامه ریزی، کنترل استرس و پاسخ منطقی گرفتند و همچنین تمرکز بیشتری بر روی فعالیت های خود در موقعیت‌های ناامید و ناکام کننده از خود نشان دادند. (برای توضیح بیشتر می توانید مقاله اراده و رفتارهای سالم را از اینجا بخوانید) 

مطالعات مربوط به آزمایش مارشمالو به همین جا ختم نشده و کماکان ادامه دارد. کیسی((B.J. Casey )) از کالج پزشکی ویل کرنل((Weill Cornell Medical College)) به همراه میچل((Mischel)) و یوجی شودا((Yuichi Shoda)) از دانشگاه واشنگتن و دیگر همکاران ۵۹ نفر از کودکان شرکت کننده در آزمایش مارشمالو  را که در سن ۴۰ سالگی قرار داشتند را پیگیری کردند. این پژوهشگران رابطه معنی داری را بین قدرت خود کنترلی در این بزرگسالی با قدرت اراده در کودکی یافتند.

به طور شگفت انگیزی، تفاوت های فردی  در قدرت اراده در طول ۴ دهه به طور ثابتی حفظ شده بود. کودکانی که در سال‌های کودکی در مقاومت در برابر مارشمالو موفق نبودند ، در بزرگسالی در کنترل خودکنترل ضعیف تر عمل کردند. به نظر می رسد حساسیت فرد نسبت به محرک های به اصطلاح داغ ممکن است در طول زندگی ادامه یابد.

در ادامه کیسی و همکاران فعالیت مغزی برخی از شرکت کنندگان را بوسیله تصویر برداری ام ار ای((MRI)) مورد بررسی قرار دادند. هنگامی که محرک های وسوسه برانگیز به افراد دارای خود کنترلی بالا و افراد دارای خود کنترلی پایین ارائه شد تصویر برداری مغزی الگوهای متفاوتی را نشان دادند. محققان دریافتند که قشر پیش پیشانی((prefrontal cortex)) (ناحیه ای که عملکردهای اجرایی را کنترل می­کند ، مانند انتخاب) در افرادی که دارای خود کنترلی بالاتری هستند فعال­تر است. و جسم مخطط((ventral striatum))  (منطقه­ای که تصور می­شود خواسته ها و پاداش ها را پردازش می کند) در افرادی که خودکنترلی پایینی دارند فعالیت بیشتری نشان داد.

تحقیقات هنوز به طور کامل نتوانسته  توضیح دهد که چرا برخی از افراد نسبت به محرک های هیجانی و وسوسه ها تحریک پذیر تر هستند و آیا ممکن است این الگوها اصلاح شوند. با این حال ، یافته های اخیر یک مبنای نوروبیولوژیکی((neurobiological )) جالب توجه برای تولید فشار و کشش  در مورد وسوسه ها ارائه می دهد.

منبع: انجمن روانشناسی امریکا

https://www.apa.org/topics/personality/willpower

ترجمه حاضر کاملا وفادار به متن نبوده و برای فهم و مطالعه آسان و جهت انتقال راحت تر مفهوم در قسمت هایی تغییر داده شده است.