مروری بر مقاله‌ی «روشنگری چیست» ایمانوئل کانت

کانت به شیوه‌ای جدلی نخستین سطر از مقاله‌اش را اینگونه آغاز می‌کند: «روشن‌نگری، خروج آدمی است از نابالغیِ به تقصیرِ خویشتنِ خود. و نابالغی، ناتوانی در به کارگرفتنِ فهمِ خویشتن است، بدونِ هدایتِ دیگری». از دل همین جمله می‌توان باقی قضایا را بیرون کشید و بسط داد و به این پرسشِ به‌غایت بنیادین پرداخت: «نابالغی چیست؟»

طبق استدلال کانت، نابالغی قسمی ترس‌خوردگی است که در آن «فرد نمی‌تواند بدونِ راهنمایی و هدایتِ دیگری، فکر و اندیشه‌اش را به کار گیرد» اما نکته‌ی هائز اهمیت این است که این نابالغی، «خودخواسته» و «مطلوبِ» فرد نابالغ است، به‌گونه‌ای که تمایل دارد زمامِ تمامِ امورِ مربوط به خود را به دست یک دیگریِ قدر‌قدرت بسپارد تا به جایش تأمل کند، سره را از ناسره تشخیص دهد و در نهایت به جایش تصمیم بگیرد. کانت اشاره می‌کند که علّتِ عمده‌ی این میل، ناشی از تنبلی و ترسِ از روی‌پای‌خود ایستادن است. ترس و تنبلی، موجبِ انتخابِ راه و روش نابالغی می‌شود و از قضا همین خواست است که منجر به ساختِ جایگاهی برای تمام سلطه‌گران و قیم‌مآبان می‌شود.

اما کارویژه‌ی روشنگری خروج از این نابالغی و بیداری از خواب دگماتیسم است به‌گونه‌ای که این عبارت را شعار اصلی خود قرار می‌دهد: «شجاعت داشته باش و از فکر و اندیشه‌ی خود استفاده کن». در نظر کانت هر چند دورنمای رهایی از نابالغی برای فرد، منظری تیره و تار دارد اما برای «عموم مردم احتمال بیشتری دارد که دست به روشنگری بزنند. در واقع کافیست که به عمومِ مردم آزادی دهیم تا روشنگری ناگزیر گردد» همان‌گونه که از نظر کانت، فردریک دوم در پروسِ قرن هجدهم، بستر این آزادی و خروج از نابالغی را مهیا کرده بود. اما به نظر می‌رسد که خوش‌بینی کانت نسبت به «خروجِ عمومی» از نابالغی و برقرار ساختن «قدرت عقل» وجهی استراتژیک دارد تا از این طریق بتواند تمام استدلال‌های مربوط به روشنگری را در همین حوزه بسط دهد. او تمایزی کلیدی میان «کاربرد عمومی عقل» و «کاربرد خصوصی عقل» برقرار می‌سازد تا در نهایت جانب دومی را بگیرد. اما این تمایز به چه معناست؟ «کاربردِ عقلِ خویش در امور همگانی، آن استفاده‌ای از عقل است است که کسی در مقامِ اهلِ علم در مقابلِ جماعتِ خوانندگان‌اش می‌کند، و کاربرد خصوصی عقل را، آن کاربردی می‌نامم که کسی مجاز است در سِمَتِ اداری یا مدنیِ معینی که به وی سپرده شده از عقل خود بکند».

از نظر کانت «کاربرد خصوصی عقل» از آنجایی که می‌تواند با انگیزه و عُلقه‌های شخصی پیوند بخورد، نمی‌تواند ابزار کارآمدی برای پروژه‌ی روشنگری به حساب بیاید، اما «عقل عمومی» چون خطابه‌ی خود را رو به تمامِ مردمِ جهان ارائه می‌دهد و آن را چونان قانونی مطلوب‌الاجرا برای همگان و خود می‌پندارد، امکانی را برای برون رفتن از نابالغی مهیا می‌کند.

کانت تلاش دارد تا کاربرد عقل عمومی را به میانجیِ عام و همگانی شدن‌اش مشروعیت ببخشد و آن را به مرتبه‌ی یک نظریه‌ی علمی ارتقا دهد، این عقلانیت در وهله‌ی نهاییِ خود برآمده از خیر عمومی است و قرار است که نوید‌بخشِ رهاییِ مردم به دست خودشان باشد. به همین خاطر کانت اشاره می‌کند: «قانونی را که مردم حق ندارند درباره‌ی خود وضع کنند، پادشاه نیز به طریق اولی چنین حقی ندارد. زیرا که اعتبارِ قانونگذاریِ پادشاه از این نشأت می‌گیرد که وی اراده‌ی عموم مردم را در اراده‌ی خود وحدت می‌بخشد و بازمی‌تاباند».

امّا پرسش مهم این است که مسئله‌ی کانت در این مقاله به چه کار امروز ما می‌آید؟ آیا اکنون که به نظر می‌رسد پروژه‌ی روشنگری به انتهای خود رسیده و نَفَس‌هایش به شماره افتاده، می‌توان قلب تپنده‌ی آن را همچنان زنده نگه داشت و در کالبد زیست-جهان سرد کنونی‌مان قرارش داد؟ با الهام از خوانش میشل فوکو از مقاله‌ی «روشن‌گری چیست؟» می‌توانیم بگوییم که پرسش از چیستیِ روشنگری، پرسش از اکنونیتِ وضعیتِ ما و دامن زدن به یک هستی‌شناسیِ انتقادی درباره‌ی لحظه‌ی حال، خود و وضعیت‌مان است. از همین‌رو ژستِ کانتی و بازگشتن به نقطه‌ی فرمالِ «پرسش از روشنگری» چیزی است که عمیقاً معاصرِ ماست و می‌تواند اشکالِ مختلف دُگماتیسم، اقتدارطلبی، اقتدارجویی و انواع بندگی‌های خودخواسته‌ی نهادین‌شده را از منظرِ خودآیینی به چالش بکشد و زمینه را برای خروج از انواعِ گوناگونِ نابالغی آیش کند. میراثِ کانت برای ما بیشتر آن اِتوس و خویگانیست که درکِ زیباشناختیِ ما را بدین صورت تغییر داد: «هر آنچه نگهبانانه و قیم‌مآبانه است ناخوش‌آیند و هر آنچه برخواسته از سروریِ انسان بر خود است خوشایند می‌نماید».

منابع:

کانت، ایمانوئل (1394) کتاب از مدرنیسم تا پست‌مدرنیسم مقاله‌ی در پاسخ به پرسشِ روشن‌نگری چیست؟ ترجمه‌ی سیروس آرین‌پور، تهران: نشر نی.

فوکو، میشل (1370) مقاله درباره «روشنگری چیست» کانت، ترجمه‌ی همایون فولادپور، ماهنامه‌ی فرهنگی و هنری کِلک، شماره 22.