هسته پس رانش لکان ـ حل و فصلِ حک (Prägung)1
سانجانا سینگ2
ژک لکان در اثرِ دوران ساز ِ هسته پس رانش3به لحظهای در فرایند حل و فصل4میپردازد که همواره به شکلی مبهم و رازگونه در روانکاوی حاضر است؛ به عبارت دیگر جایی که اثر مثبت تعبیر در رویداد انتقال5، حقیقتا ممکن باشد. هنگامی که این عنصر تصویری به «عدم انسجام6» بدل شود، آنگاه تصویر «پس رانده7، سرکوب شده8» بالا آمده و به دنبال آن از آنچه سوژه مشاهده میکند، اضطرابی پدیدار میشود. لکان به ارزش سرنوشتساز و استحالهگر این «لحظه بارور9» تاکید میکند چراکه لازم است یک تعبیر درست، در لحظه بخصوصی از روانکاوی رخ دهد. امیال سوژه درآن لحظه بخصوص، میان حاضر بودن و فهم ناپذیری در نوسان است و از این رو تنها در این موقع است که سوژه میتواند تعبیر را به شکلی موثر دریابد و فهم کند.
لکان مورد گرگ مرد را مثال میزند، جایی که شخصیت یا روانرنجوری نارسیسیستیک سوژه، موجب ایجاد ِمقاومتِ او در برابر درمان میشود.این نکته نظری را نخست، فروید در روانرنجوری کودکی10، که عنوان آلمانی گرگمرد است، به میان کشید. بااینهمه این لکان است که به این معروف است که متن آثار فروید را تعبیر میکند تا معانی و اشارات درونیاش را منتقل کند.به نظر میرسد مورد گرگ مرد در درک نظریه تروما ضروری است، چیزی که لکان آن را به عنوان مثالی برای پرده برداشتن از نظریه پسرانش به خدمت میگیرد. او سایهای ازپسرانش را در یک رویداد تروماتیک بازشناسی میکند. به عبارت دیگر رویدادی که سوژه به عنوان کودک به شکل تصادفی مچ والدینش را در وضعیت رابطه جنسی میگیرد. موضوع مشخص کردن جای این «لحظه بارور»، در اصطلاحات فرویدی به مساله توپوگرافیک11 نیز معروف است. لکان زیرکانه از تخمینی که فروید از تاریخ لقاح به دست داده بود، بهره میگیرد تا نمادگرایی دوگانه تولد سوژه را که در روز کریسمس نیز رخ داده بود، آشکار کند. او حک (Prägung) یا به عبارت دیگر ضربه پسرانش12را در انتظارسوژه از روز کریسمس و تولد جایابی میکند تا بیشتر به این نکته تصریح کند که «این رویا-اضطراب،13 نخستین نمود دلالت تروماتیک چیزی است که اندکی پیشتر آن را ورود غیر مجاز تصویری 14نامیدم». بنابه قول فروید این حک در ناآگاه غیر-پس رانده15 جا گرفته است.این حک، آغازگر رویداد تروماتیکی است که در ناآگاه غیر-پس رانده رخ میدهد چیزی که دقیقا به قلمرو تصویری محدود است. این حک در جریان حرکت بیمار به جهان نمادین بار دیگر ظاهر میشود. این نخستین انسجام نمادین یا به عبارت دیگر حک، اجازه میدهد که «تروما» بلافاصله پس از اثر مربوط به گذشته16 قرار گیرد و موجب یک عمل پسراننده گردد که عبارت است از جدایی از جهان واقعی و ادغام شدن در جهان نمادین.
لکان میگوید که پس رانش تاجایی رخ میدهد که وقایع نخستین سالهای سوژه در تاریخ، به شکل کافی پرتلاطم باشد. در واقع به سخن فروید « تا جایی که تئاتر شخصی در اسطورهای ادغام شود که ارزشی گسترده و جهانی دارد، در اینصورت است که سوژه خود را به وجود میآورد». و از این روست که روان رنجوری کودکی دقیقا مانند روانکاوی است چرا که روان رنجوری کودکی نقشی مانند روانکاوی را بازی میکند. به عبارت دیگر روانرنجوری کودکی انسجام بخشی دوباره به گذشته را به انجام میرساند و نمادها را ،یا به عبارت دیگر همان حکها را، به بازی وارد میکند؛ چیزی که در اینجا تنها با اثری به دست می آید که عطف بماسبق باشد. در نتیجهی تحول انسجام نمادین آغازین، ساحت تصویری وضعیتی به مثابه تروما به خود میگیرد.از این رو تفاوتی میان این لحظه و پسرانش نمادین در میان نیست به جز یک مورد که سوژه کسی را ندارد تا به او سرنخش را دهد و اینگونه است که «پس رانش آغاز میشود و هستههای اصلیاش تشکیل میگردد».
در دومین بخش این مقاله مهم ژک لکان اذعان میکند که بازگشت امر پس رانده17 و پس رانده7یک چیز هستند. پسرانش به شکلی فردی رخ میدهد وقتی که فکر از احساس جدا میشود. این دال است که پسرانده شده است چرا که «هیچ چیز هرگز جز عناصر دلالت دهنده قابل پسرانده شدن نیست. در فروید کلمه دال تمام آن چیزی است که غایب است» ( لکان کتاب VI). هنگامی که عملکرد عقلانی از فرایند عاطفی جدا شود، دال پدیدار میشود. دال نخستین عنصر سامان دهنده ناآگاه است. او می گوید که هر انسجام نمادین موفقی متضمن نوعی از فراموشی معمول است در واقع فراموش کردن بدون بازگشت امر پس رانده. او مفاهیم هایدگری را به «پس رانش موفق18» وصل میکند چیزی که به زعم او میتوان آن را معادل اصطلاح درمانگر برای «عمیق ترین فراموشی19» تلقی کرد. لکان به ادعای بالینت20 در باره ایگوی سوژه رجوع کرده و سپس اشاره میکند که ایگو اگر وادار به رقابت با خودش شود، به دستاوردهای برجستهتری دست پیدا میکند. به عبارت دیگر از طریق تمرین یا روانکاوی، آنالیست و سوژه قدرت را برای «ساختار بخشیدن به ایگو21» به دست می گیرند به طوری که ایگو که در طی کار و در طول زمان قویتر شود و قادر به تحمل «برانگیختگیهای شدیدتر22» میگردد چراکه این تمرین یا روانکاوی تسلط سوژه بر ایگویش را قویا تسهیل میکند. به زعم لکان، این ایگو عملکرد تصویری «سوژه سخنگو23» است در واقع سوژه به هدف روانکاوی در نتیجه ارتباط کلامی درون روانکاوی دست مییابد؛ چیزی که سوژه را به شکلی متمایز ارائه خواهد داد. مثالی در این رابطه میتواند این باشد که یک دانشمند تنها تصویری آینهای یا اتکایی دربرابر جهان عینی علمی است، «ایگو به وضعیت یک سراب دست می یابد، مانند تهمانده. تنها یک عنصر در ارتباطات عینی سوژه وجود دارد».
در بخش سوم این مقاله، لکان به فرایند درمان و سرچشمه عملکرد درمانی در روانکاوی می پردازد. او عملکرد ضروری را ( فرایند انسجام نمادین تاریخچه گذشته سوژه) به مثابه عملکردی میداند که مرتبط با سوپرایگو است جایی که درآن آنالیست جایگاه مهمی را اشغال میکند. لکان سرچشمههای سوپرایگو در نظریه فرویدی را ردیابی میکند و نشان میدهد که سوپرایگو به مثابه شکلی از سانسور پدید آمده است که هدفش فریب دادن از طریق دروغ گویی است. جهان نمادین سوژه به واسطه این عامل دوپاره شده است. الف) بخش دردسترس که قابل شناسایی است و ب) بخش غیرقابل دسترس که ممنوع است. لکان سوپرایگو را درون یک تنش قرار میدهد که قابل تقلیل به آن چیزی است که فروید آن را به مثابه «اصول خالصا رانهای24» شرح کرده است. در مقابل لکان به بسط این ایده نیز میپردازد که جایی که ناآگاه سوژه تنها «یک شکاف نظام نمادین است» در واقع محدودیت یا بیگانگیای است که تحت تاثیر نظام نمادین قرا دارد و جایی است که سوپر ایگو آنگونه که «برای سوژه» رخ میدهد، شکافی همارز است. او این نکته را با مثالی از یکی از بیمارانش نشان میهد که به دلیل سرپیچی از قانون کتاب مقدّسش، در سیمپتومهایش گرفتار شده بود. این سوژه مهمترین ارتباط با جهان نمادگرایی را هنگامی که سامان داده شد، کشف کرد. از این رو زمانی که عناصر تروماتیک در تصویری که پیشتر هرگز منسجم نشده بود، متراکم شدند، زمانی که ترکیب تاریخ سوژه پدیدار میشود، «تاریخ او با قانون، با جهان نمادینش یکدست میشود »، چیزی که شخصی است و بنابراین برای هرکس متمایز است. لکان این خصیصه فروکاستن قانون به چیزی «با سرشتی غیرقابل پذیرش و ادغام ناپذیر» با « عاملیت کور و تکراری» را به مثابه تعریف سوپرایگو بازشناسی میکند.همچنین لکان عقده ادیپ فروید را مورد تاکید قرار داده و ادعا میکند که این یک دستترین نقطه فصل مشترک است یعنی کمترین پیشنیاز در معنای اصطلاحی وجودی25 ( به عبارت دیگر سنت و تربیت شخصی فرد)
در پایان، آن لحظه که مهمترین ابژه های چرخه سوژه ظاهر میشوند و تمام تاریخ تصویریاش تکمیل میشود یعنی وقتی امیال اضطرابآور سوژه شناسایی شده و بار دیگر منسجم شده یا هنگامی که امیالی که ابتدا در O ( دوره معصومیت) بازنمایی شده بود به Ó مبدل میشود (پس از ادغام درون دوره تصویری) و سپس به O (از طریق روانکاوی)، شبکه کاملی از نمادها را بازنمایی میگردد ـ این همان نتیجه اساسیای است که توسط خود روانکاوی طلب میشود. لکان این مقاله را اینگونه به پایان میبرد، با اشاره به معمایی که حول پایان روانکاوی به خودی خود وجود دارد. این ناشناخته است که روانکاوی چه زمان قرار است پایان یابد چراکه وابسته به «پرورش آنالیست در انسانیت» است. انسان معمولا تمایل دارد که تعارضاتش را در ارتباط با سلوک یا اخلاقیات گروهی حل کند چیزی که او را ناتوان از «پرداختن به این موضوعات عمده میکند».
آثار نقل شده از:
Lacan, J. (1988). The Seminar of Jacques Lacan, Book I, Freud’s Papers on Techniques 1953-1954. W.W. Norton & Company, pp.187-199.
پی نوشت ها
- Lacan’s The Nucleus of Repression [1]- The Élaboration of the ‘Prägung’ [↑]
- Sanjana Singh [↑]
- The Nucleus of Repression [↑]
- élaboration [↑]
- transference episode [↑]
- non-integrated [↑]
- repressed [↑][↑]
- suppressed [↑]
- fertile moment [↑]
- Infantile Neurosis [↑]
- topographical problem [↑]
- the striking of repression [↑]
- anxiety-dream [↑]
- imaginary break-in [↑]
- non-represse [↑]
- retroactive [↑]
- return of the repressed [↑]
- successful repression [↑]
- the most profound forgetting [↑]
- Balint [↑]
- structure the ego [↑]
- greater excitations [↑]
- speaking subject [↑]
- purely instinctual principles [↑]
- existential [↑]