توضیحات
شرح و بررسی «سه رساله درباب نظریۀ جنسانیت» فروید
بر پژوهشگران حیطۀ روانکاوی پوشیده نیست که «سه رساله در باب نظریۀ جنسانیت» یکی از مهمترین نگاشتههای بنیادین روانکاوی است. فروید در این اثرِ بسیار غنی، با دیدگاهی ژرفنگر و جسورانه به نبرد با مقاومتها و انکارهای آگاهانه و ناآگاهانه نسبت به گستردگی و اهمیتِ امر جنسی و جنسانیت میپردازد. مقاومت و انکاری بس ریشهدار، حتی در میان روانکاوان، تا آنجا که پانزده سال پس از انتشار آن، در مِی ۱۹۲۰ در مقدمهای بر ویرایش چهارم، اشاره میکند که این بخش از تئوری او: «… هنوز هم با مقاومتهای کاهش نیافتهای روبروست… و باعث شده برخی افراد که علاقهمندی فعالانهای به روانکاوی پیدا کرده بودند آن را رها کنند… و بار دیگر نقش ایفا شده توسط جنسانیت در زندگیِ نرمال و پاتولوژیک را محدود سازند».
او در تلاش برای بیدار کردن این جمعیتِ خوابزده آنها را به نقشی که افلاطون و شوپنهاور برای جنسانیت در زندگیِ انسان قائل بودند ارجاع میدهد، اما در نهایت میگوید در مواجهه با این مقاومتها نباید فراموش کنیم که «عوامل هیجانی انسانها را سردرگم و فراموشکار میسازند».
علیرغم همۀ اینها، فروید بر دیدگاه خود دربارۀ اهمیت و گستردگیِ نقش جنسانیت در زندگیِ روانی و فرهنگیِ انسان استوار و پابرجا باقی میماند و در این مقدمه (و بارها در دیگر نوشتارهایش) به صراحت بیان میدارد که عدم پذیرش «اهمیت سکسوالیته در همۀ دستاوردهای انسانی»، به معنای خروج از روانکاوی و بازگشت به لایهها و مکانیسمهای سطحیتر روان است.
در این راستا به نظر میرسد که «سه رساله…» در شمار نوشتارهای بسیار مورد علاقۀ فروید بوده، زیرا تقریباً تا دو دهه پس از انتشار آن، با افزودن پاورقیهایی مُدام به اصلاح و تکمیل آن همّت گماشته اما شالودۀ اصلی آن را به شکل اولیه حفظ کرده است.
او رسالۀ اول را به تشریح انواع کژرویهای جنسی و همچنین نقش تثبیت رانۀ جنسی در شکلگیری پرورژن و نِوْروزها اختصاص داده است. در رسالۀ دوم به شیوهای درخشان و میتوان گفت بیسابقه به مبحث Infantile Sexuality و نشانهها و تظاهرات آن پرداخته و مراحل رشد روانی-جنسی را بر اساس سیر رانه شرح میدهد و در رسالۀ سوم به تدقیق و تأمل در باب دگرگونیهای دورۀ بلوغ و تئوری لیبیدو میپردازد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.