توضیحات
تمدن و ملالتهای آن (۱۹۳۰) در ردیف دیگر نوشتههای جامعهشناختی فروید چون توتم و تابو (۱۹۱۳) آیندۀ یک خیال واهی (۱۹۲۷) و نامهاش به آلبرت اینشتین ( ۱۹۳۲) بیانگر دیدگاههای او دربارۀ فرهنگ بشری است و از آثار دیگر او در این حوزه جامعتر و مشهورتر است.
کوشش فروید برای ساختن طرحی منسجم از زیست روانی انسان مبتنی بر این شناخت بود که پدیدههای روانی، از جمله رواننژندیها، حاصل تأثیر متقابل سرشت فیزیولوژیک انسانها و عوامل محیطی و پیشینۀ فرهنگی آنان است. این شناخت روانکاوی را ناگزیر به بررسی و نقد جامعهشناختی فرهنگ و تمدن سوق داد.
مفهوم تمدن طی شکلگیری نظریۀ روانکاوی فروید مانند برخی بخشهای دیگر این نظریه مورد بازبینی قرار گرفت. اما بهطور کلی میتوان گفت فروید از تمدن مجموعۀ دستاوردهایی را میفهمید که شیوۀ زندگانی انسان را از زندگی اسلاف حیوانیاش جدا میسازد و دو هدف عمده دارد: یکی حفظ انسان در برابر نیروهای ویرانگر طبیعت و دیگر ساماندهی پیوند میان انسانها. همزیستی و پیوند آدمیان که به بنیاد نهادن خانواده و تشکیل دولت انجامید از عشق و اجبار (یا نیاز) برخاستهاست. فروید این دو را والدین تمدن میداند اما وابستگی فرد به افراد دیگر ناگزیر با محدودکردن رانههایی همراه است که ارضای آنها لذت بخش و مهار کردنشان باعث ناخشنودی است. این واقعیت علت تعارضها و معضلات در همزیستی آدمیان است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.