مارسل پروست در پاره‌ای از شاهکار جاودانه‌ی خود، «در جستجوی زمان از دست رفته» توصیفی چشم‌گیر از حالتِ روانیِ «وسواس»‌‌ ارائه می‌دهد که در منتهادرجه‌ی شکوه و نبوغ قرار دارد. در روان‌کاوی جبر تکرار و وسواس را به‌‌عنوانِ پدیده‌ای روان‌شناختی می‌شناسیم که در خلال‌اش فرد به شکلی تعمدی خود را در موقعیتی نا‌خوشایند قرار می‌دهد تا از این طریق بتواند یک تجربه‌ی کهنه را تکرار کند، در این فرآیند فرد وسواسی پروتوتایپ یا الگوی نخستینِ موقعیتِ ناخوشایند را به‌خاطر نمی‌آورد بلکه برعکس، تحتِ تأثیرِ قدرتمندِ موقعیتی قرار می‌گیرد که تماماً توسطِ شرایطِ همان لحظه تعین پیدا کرده است. مارسل پروست اما برای توصیفِ «جبر تکرار» در قالب ادبیات از مسیری شگفت عبور می‌کند و در نقطه‌ای طبیعت، نقاشی و نویسندگیِ خلاقانه را به یکدیگر پیوند می‌دهد. پروست در نامه‌ای به سال 1913 اظهار می‌کند که برای نگارشِ این بخش، از مجموعه نقاشی‌های «نیلوفر‌های آبی» کلود مونه Claud Monet الهام گرفته است. مونه همان نقاش امپرسیونیست فرانسویست که برای داشتن گل‌های نیلوفر آبی و نقاشی از آن‌ها، خانه‌ی بزرگی را به همراه آبگیری زیبا خریداری کرده بود. در ادامه، این بخش از متن پروست را که در جلد نخست، یعنی «طرف خانه‌ی سوان» آمده با هم می‌خوانیم.

«پس از اندکی، گیاهان آبزی، گذر [رود] ویوون را آشفته می‌کردند. در آغاز تک بودند، مانند آن نیلوفری که جریان آبی که از بختِ بد بر سرِ راهش روییده بود آن چنان فرصتِ آرامش را از او می‌گرفت که چون کَلَکی مکانیکی هنوز به یک کناره‌ی رود نرسیده، باید به کناره‌ی دیگر برمی‌گشت، و تا ابد در این رفت‌و‌آمد بود. با فشار آب، ساقه‌اش به‌سوی کناره کشیده می‌شد، کِش می‌آمد، و تا آخرین حدِ مقاومت‌اش از هم باز می‌شد. تا به کناره می‌رسید دوباره گرفتار جریان می‌شد، ساقه‌ی سبز در جهت دیگر کِش می‌آمد و گیاه بی‌نوا را، که به راستی درخور این نام بود، باز به نقطه‌ی آغاز بر‌ می‌گرداند، چون هنوز به آنجا نرسیده باز باید رفت‌و‌آمد پایان‌ناپذیرش را آغاز می‌کرد. هر بار که از آنجا می‌گذشتیم او را در این وضع همیشگی باز می‌یافتم، آدم را به یاد برخی بیماران عصبی می‌انداخت که پدربزرگم عمه لئونی را نیز از آن جمله می‌دانست و سال‌های سال، عادت‌های شگرفی را بی‌هیچ تغییری از آنان می‌بینیم که خود می‌پندارند امروز و فردا تَرک خواهند کرد امّا همیشه با آنان است؛ دست و پایی که این آدم‌ها، گرفتار در چرخ و دنده‌ی وسواس‌ها و تشویش‌هایشان، بیهوده برای رهایی از آن‌ها می‌زنند تنها این اثر را دارد که آنان را راه بیندازد و ماشینِ عادت‌های غریب، گریزناپذیر و شوم‌شان را در حرکت نگه دارد. آن نیلوفر نیز چنین بود».

منبع:

Laplanche, Jean; Pontalis, Jean-Bertrand (1988) The Language of Psychoanalysis. Trans By: Donald Nicholson-Smith. London. Karnac Books Publication.

پروست، مارسل (1396) در جستجوی زمان از دست رفته، جلد نخست؛ طرف خانه سوان. ترجمه‌ی مهدی سحابی، تهران: نشر مرکز.