در روان کاوی، “انتقال” پدیده ای است که از طریق آن احساسات ناآگاه آنالیزان که ریشه در دوران کودکی او دارند فرصت بروز دوباره در واقعیت را می­یابند. اصطلاح “عشق انتقالی” اشاره به ارتباطی احساسی دارد که در محیط روان‌کاوی رخ می­دهد و در ظاهر هدف آن روان‌کاو است. یعنی به نظر می­رسد که آنالیزان عاشق روان‌کاو خود شده‌است. فروید بروز این عشق در جلسه روان‌کاوی را به عنوان پدیده­ای در نظر می‌گرفت که می‌تواند به عنوان بستری برای بهبودی عمل کند. عشق انتقالی به آنالیزان این امکان را می­دهد که با درمان و با روان‌کاو در پیوند قرار گیرد. حتی اگر عشق انتقالی به عنوان یک مقاومت در روان کاوی بروز کند قابلیت آن را دارد که پیش زمینه­ای برای بهبودی را فراهم آورد.

امّا وظیفه روان‌کاو در چنین شرایطی چیست؟

فروید همراه با به رسمیت شناختن وجود این عشق (یعنی انکار نکردن این امر که آنالیزان چنین احساسی دارد) بیان می­کند که روان‌کاو نباید این عشق را  شاهدی بر جذابیت شخص خودش بداند. این عشق، عشقی جبری است. یعنی آنالیزان خاطرات و تجربیاتی را که در گذشته زندگی کرده است در فرایند عاشق شدن با روان­کاو “تکرار” می­کند.  بنابراین او دارد خصوصی­ترین مسائل زندگانی­اش را در عمل بازآفرینی می­کند. در حقیقت آنالیزان به جای “به یادآوردن خاطرات” آن ها را دوباره زنده می­کند و در فرایند عاشق شدن آن­ها در حال تکرار هستند. در اینجاست که رابطه انتقالی به عنوان یک “بزنگاه” در روان­کاوی عمل می­کند. در ادبیات فارسی بزنگاه جایی است که حساس­ترین و در عین حال مساعدترین موقعیت و زمان ممکن برای انجام کاری است. فروید بیان می­کند حساس­ترین بخش انجام روان­کاوی، همین قسمت است. زیرا روان کاو در اینجا ممکن است بزرگترین اشتباه را مرتکب شود یا بزرگترین موفقیت را در کارش به دست آورد. با اینکه ممکن است شرایطی سخت پیش آید که در آن روان کاو ناچار ­شود آنالیزان را ارجاع دهد اما در حالت معمول اگر روان­کاو انتقال را نادیده بگیرد تمام زحمات روان­کاوی را بیهوده پایمال کرده است. فروید برای اشاره به نادیده گرفتن انتقال از سوی روان­کاو یا دور کردن آنالیزان از جلسه درمان به دلیل داشتن چنین انتقالی، از این تمثیل استفاده می کند: “روان‌کاو در این حالت مانند فردی است که اشباحی را احضار کرده اما بعد از آنکه آن­ها حاضر شدند از  آن­ها می­گریزد”. در عین حال روان­کاو نباید با این تصوّر که فرایند درمان آنالیزان را سرعت می­بخشد با او هم دست شود و تن به امیال و خواسته­های انتقالی او دهد. فروید بیان می­کند: “روان کاوی که چنین کاری می­کند مانند کشیشی است که قصد داشت کارگزار بیمه را باایمان کند اما در پایان کار، کارگزار بیمه با ایمان نشد اما کشیش بیمه شد”.

 تنها راه ممکن این است که روان­کاو ریشه‌های این پدیده  را در دوران کودکی آنالیزان جستجو کند. او چنین بیان می­کند: ” تنها راه عملی برای از بین بردن مسائل مربوط به انتقال این است که بیمار را به زمان رخ دادن خاطرات ناگوار بازگردانیم. همان زمانی که رخدادهای اصلی در آنجا رخ داده‌اند یا بیمار در خیال خود آن‌ها را با میل خود ساخته است. چنین کاری نیازمند حوصله، مهارت، آرامش و ازخودگذشتگی بسیاری از سوی روان‌کاو است”.

منابع:

Laplanche J, Pontalis JB. The language of psychoanalysis. Routledge; 2018 Apr 27.

Freud S. The Question of Lay Analysis: Conversations with an Impartial Person. SE.

Freud S, Strachey J. Observations on transference-love (Further recommendations on the technique of psycho-analysis III).

ویدمر، پ. «انتقال و مقاومت در روان کاوی فرویدی- لاکانی». فصلنامه فرهنگی اجتماعی سخن سیاووشان. شماره 4. 1396.