مردمنگاري يا اتنوگرافي شيوهی ويژهی انجام پژوهش در انسانشناسی است در نتیجه پژوهش در انسانشناسی را مردمنگاري يا اتنوگرافي مي گويند. در اتنوگرافي غايت آرمانی دستيابی به نقطهنظر افراد بومی، يعنی افراد مورد مطالعه است.
مالينوسکی که از زمره مهمترين آباء مردمنگاري مدرن است، اينگونه میگويد که مردم نگاری دريافتن نقطه نظر ]انسان[ بومی و نسبتش با زندگی است، يعنی فهميدن منظور و معنای مد نظر يک بومی از دنيای خودش. گرفتن نفطهنظر افراد و اينکه آنها چگونه دنيای خودشان را درک مي کنند.
مکاتب مختلف نظری و روششناختی، هر کدام سعی کردهاند با رويکرد ويژهی خود به اين آرمان نزديک شوند. يعني کار پژوهش مردمنگاری را به گونهای انجام دهند که بتوانند به نقطهنظر مردماني که با ايشان کار میکنند نزديک شوند.
بسياری از اتنوگرافیها، از نگاهی ديگر، سوژه، يا موضوع انساني را، سوژهای کمابيش آگاه قلمداد میکنند. يعنی گويا آنچه که سوژه به زبان میآورد همان چيزی است که «هست ». در صورتی که اگر ما تلقی ديگری از سوژه داشته باشيم آنچنان که سوژه در حوزهی روانکاوی مطرح میشود، طبعا بسياری از چيزهايی که در درون سوژه جريان دارد و بر کنش و گفتارش تأثير میگذارد، ممکن است اصولاً به طور مستقيم به زبان نيايد، يا بسيار دير و معوج به زبان آيد. آن تمنا، آن آرزومندی چيزی نيست که در گفتگويی سرراست و کوتاه بتوان به سادگی به آن نائل شد.
هويتيابی نوعي از آرزومندی است. وقتي مي خواهيد خودتان را تعيين هويت کنيد، يعني با چيزی اينهماني کنيد، تمنایی در حال رخ دادن است. چيزی را میخواهيد، میخواهيد شبيه چيزی شويد، با آن يکي شويد، میخواهيد چيزی را به دستآوريد.
اگر انسان را اصولا و به لحاظ وجودی موجودی آرزومند قلمداد کنيم لازم است مردم نگاري نيز به اين خصيصهی جهانشمول انساني توجه کرده آن را در انجام مطالعات مردم نگارانه داخل کند. ثبت رفتارها، باورها، آداب و رسوم، تصور از امر «درست و غلط »، زندگی روزمره، رفتار مناسکي، معيشت و اقتصاد، ارتباط با محيط زيست، نهادهای اجتماعی، جهانبينی و الگوهای فرهنگی، مناسبات قومی و سياست هويت و بسياری از امور ديگر که مطمح نظر مردم نگاران بودهاست، تا کنون مرزهای فهم ما را از انسان و فرهنگ تا حد وسيعی گسترده کردهاند. اما وارد کردن بعدی ديگر از وجود انسان انضمامی، يعني آرزوها، روياها، آرمانهای تخيلی و نمادين و نيز فانتزی به مطالعات انسانشناختی، میتواند به گشودن و گسترش مرزهای کمتر کاويدهشدهی حيات انسانی و درک فرهنگ کمک کند.
برای مطالعهی متن کامل این مقاله به فصلنامهی «سخن سیاووشان» شماره ۲ ، مقالهی ” اتنوگرافی سوژه – اکتشاف میان ذهنیت ایرانی” نوشتهی مهرداد عربستانی مراجعه کنید.
فصلنامه فرهنگی. شماره 2
70 تابستان و پاییز 1395