روانکاوی از کجا آغاز میشود؟ از نقطهنظر روانکاو، روانکاوی از همان ابتدای امر آغاز میشود.
باید بدین نکته اشاره نمود که روانکاوی مربوط به درمان است، اما بدان محدود نیست. لکان در تلویزیون 1974 میگوید: «درمان تقاضایی است که از صدای دردکشیدن فردی شروع میشود. این درد بدن است و همچنین درد اندیشیدن.»
دیگر درمانها بدین تقاضا جواب میدهند. اما جواب روانکاوی بدین تقاضا، نادیدهگرفتن تقاضاست. روانکاو، آنالیزان را بهسوی راهی میبرد که روانکاوی آن را گشوده است. اما این بدین معنا نیست که روانکاوی مربوط به درمان نیست. فروید در 1933 در سخنرانیهای آشنایی با روانکاوی میگوید: «به شما میگویم که روانکاوی بهعنوان یک درمان شروع شد اما نمیخواهم بگویم که فقط یک نوع درمان است بلکه برای کسب حقیقت میباشد زیرا طبیعت ما را در ارتباط با این موضوع روشن میکند که انسانبودن به چه معنا است؟ اولین قدم در روانکاوی درمان بود و اگر روانکاوی ارزش درمان را نمیداشت و در ارتباط با بیماران کشف نمیشد آنگاه اینچنین گسترش نمییافت، آنچنانکه امروز گسترش یافته است. برای بیمار زمانی روانکاوی شروع میشود که او گوشی تلفن را بر میدارد و وقت ملاقات میگیرد. درواقع رنج و درد او از مدتها پیش از این تماس آغاز گشته است. او مدتهاست که رنج میکشد اما فقط زمانی به درمانگر مراجعه میکند که درد و رنج وی غیرقابلتحمل شود. حتی در این زمان هم نمیخواهد تغییر یابد فقط میخواهد نشانههای بیماریاش (سمپتوم) تعدیل یابند.» لکان میگوید: «او حاضر است جانش را بدهد اما از نشانههای بیماریاش دست برندارد. در نزد بیمار همه مقصر رنج و دردهای او هستند غیر از خود او. اما تا زمانیکه او مسئولیت زندگیاش را به عهده نگیرد و بدین موضوع نرسد که این اوست که باید تغییر کند، او هنوز به آنالیزان تبدیل نشده است. زیرا آنالیزان فردی است که واقعاً میخواهد تغییر کند. او فردی است که در جلسهی تحلیل فعال است و میخواهد که ناآگاه خود را بشناسد. تا زمانیکه بدین مرحله نرسیده است او فردی است که اتفاقات بر وی رخ میدهند و او هیچ کنترلی بر روی آنها ندارد.»
حال پرسش این است که اگر همانگونه که فروید میگوید نشانههای بیماری رضایتمندی جایگزین ارائه میدهند دیگر چه نیازی است که فرد به جستوجوی درمان رود؟ پاسخ آن است که این رضایتمندیها دچار اختلال شدهاند وگرنه فرد میتواند تا ابد به شستن دست خود به دفعات بیشمار ادامه دهد یا سعی کند همه را از خود راضی نگه دارد. بهمحض آنکه بیمار به درمانگر مراجعه میکند که قضیه را درست کند؛ تا او دوباره بتواند از نشانههای بیماریاش لذت ببرد؛ کاری کند تا نشانههای بیماریاش مانند گذشته کار کنند. روانکاو به او رضایتمندی جایگزین میدهد، رضایتمندی از بیرونکشیدن مواد واپسزدهی ناآگاه. درواقع به او چیز جدیدی ارائه میدهد؛ راهی جدید برای روبهروشدن با دیگران، و راهی جدید برایآنکه در جهان زندگی کند.
برگرفته از فصلنامهی فرهنگی ـ اجتماعی سخن سیاووشان (شمارهی 2)