روشنایی
متاسفانه در ایران زمین، ما با بیش-مقدس کردن مادر، او را به اسارت گرفتهایم. تصویر بهشت زیر پای مادران هرچند زیباست اما باری چنان سنگین دارد که گاهی به مادر اجازه نمیدهد احساسات طبیعی و دوگانه ی خود به فرزندش را تجربه کند. احساساتی که مادر با دیدن و به رسمیت شناختنشان در خود، اینگونه تجربه میکند که گویی به جایگاه عظیمالشانی که به او اعطا شده خیانت کرده است.
مادری اینچنین ، احساس میکند بقیهی مادران احساسات شفّاف و یکدستی به فرزندان خود دارند و این اوست که مادری مشکلدار و ناکافی است.
انتساب هر جایگاه آرمانیای به مادر، صداقت و اصالت احساس و تجربه ی مادرانه را از او میگیرد. نباید فراموش کنیم که عشق نیز تنها در کنار تنفّر است که معنا و عمق حقیقی مییابد.
به شکلی متقابل، مادری که نمیتواند به خود اجازه دهد که احساسات دوگانهای به فرزندش داشته باشد نیز نمیتواند پذیرای احساسات دوگانهی فرزند به خود باشد. در این صورت فرزند مادام العمر مدیون مادری فداکار میشود. رابطهی مادر و فرزند اصالت وجودی خود را از دست میدهد و التزام ادای دِین، جایگزین رابطهی سالم مادر و فرزند میشود.
به فرخندگی روز مادر، به مادران مجال دهیم تا مادر معمولی بودن را زندگی کنند و بابت این شکلِ بودن از مادرانمان سپاسگزار باشیم.