اگرچه چارچوب داغ کننده- خنک کننده والتر میشل1 (برای مطالعه بیشتر در این مورد به آزمایش مارشمالو مراجعه کنید) ممکن است قادر باشد توانایی ما در به تأخیر انداختن لذت و خشنودی را توضیح دهد، اما نظریه دیگری موسوم به کاهش قدرت اراده2 ظاهر شده است تا توضیح دهد که پس از مقاومت در برابر وسوسهای پشت سر هم، چه اتفاقی میافتد. شما در هر روز به شکلی اراده خود را به کار میگیرید. شما در برابر وسوسه وبگردی کردن به جای اینکه گزارشهای مالی یا کاری خود را به اتمام برسانید، مقاومت میکنید. وقتی که هوس همبرگر میکنید به سمت خوردن سالاد میروید. وقتی می خواهید اظهار نظر تندی بکنید خودداری میکنید و زبان خود را گاز میگیرید.
با این حال، تعداد زیادی از تحقیقات نشان میدهد که مقاومت در برابر وسوسههای مکرر عوارض روانی [تاثیرات روانشناختی] دارد. برخی از متخصصان قدرت اراده را به ماهیچهای تشبیه میکنند که در اثر استفاده بیش از حد دچار خستگی3 میشود.
برخی از اولین شواهد این تاثیر از آزمایشگاه روی باومیستر4 بدست آمد. در یک مطالعه اولیه، او افرادی را وارد اتاقی کرد که پر از رایحه کوکیهای تازه پخته شده بود. قبل از ورود افراد روی میز یک بشقاب کوکی و یک کاسه تربچه قرار داشت. از برخی افراد خواسته شد از کوکی ها بچشند، در حالیکه از برخی دیگر خواسته شد تا تربچه را بخورند. سپس به آنها 30 دقیقه فرصت داده شد تا یک معمای هندسی5 دشوار را حل کنند.
باومایستر و همکارانش دریافتند افرادی که تربچه خورده بودند (و بنابراین در برابر کلوچه های فریبنده مقاومت کرده بودند) پس از حدود هشت دقیقه از حل این معما صرف نظر کردند، در حالیکه افراد خوش شناسی که کوکی خورده بودند به طور متوسط تقریباً 19 دقیقه دوام آوردند. به نظر میرسد استفاده از قدرت اراده برای مقاومت در برابر خوردن کوکیها، خودکنترلی افراد در شرایط بعدی را کاهش داده بود.
از زمان انتشار این تحقیق در ۱۹۹۸ تا کنون تحقیقات زیادی در مورد کاهش قدرت اراده یا کاهش قدرت ایگو6 انجام شده است. در یک مثال شرکت کنندگان در یک آزمایش که از آنها خواسته شده بود تا فیلمی احساسی را نگاه کنند اما احساسهای خود را سرکوب کنند و جلوی گریه کردنشان را بگیرند در برابر شرکت کنندگانی که به صورت طبیعی فیلم را مشاهده کردند و پس از آن هر دو گروه در یک آزمایش استقامت بدنی شرکت داده شدند. نتیجه حاصل این بود؛ افرادی که دست به سرکوبی احساس خود زده بودند زودتر خسته شدند و آنهایی که بروز طبیعی احساس داشتند در آزمایش استقامت بدنی مدت زمان بیشتری دوام آوردند. در آزمایش دیگری که طراحی شده بود بعد از سرکوبی احساس در هنگام دیدن فیلمی احساسی، افراد در موقعیتی که برای خندیدن طراحی شده بود کمتر توانستند جلوی خنده خود را بگیرند.
متاسفانه رویدادهای که موجب تهی شدن و تحلیل رفتن قدرت اراده میشود رایج هستند. مثلا هنگامی که میخواهید با یک همکار خشمگین بصورت دیپلماتیکی برخورد کنید و یا در هنگام صحبت کردن با مادر شوهر یا مادر زن تان دائم لبخند بزنید و یا خود را راضی و همراه نشان بدهید. در این حالت است که متوجه میشویم تعاملات اجتماعی اغلب مستلزم کنترل خود هستند. برخی از پژوهش ها نشان میدهد تعامل با دیگران و حفظ این روابط به صورتی که فرد سعی در کنترل بیش از اندازه خود داشته باشد قدرت اراده را کاهش میدهد. کاترین ووهس7 و همکارانش از دانشگاه مینه سوتا8 در اثبات این تاثیر دریافتند که هنگامی که از سخنرانان خواستند تا شرکت کنندگان ناراضی را قانع کنند که آنها دوست داشتنی هستند به نسبت سخنرانانی که به آنها گفته شده بود طبیعی رفتار کنید کاهش سطح اراده بیشتری را نشان دادند.
برخورد با مخاطبین عصبانی و رفتار خصمانه آنها و حتی ادامه گفت و گو و تعامل ناخوشایند با یک عضو خانواده ممکن است خسته کننده باشد؛ اما همان طور که ووهس نشان داد احساس تهی شدن تنها به دلیل خستگی نیست. در یک پژوهش او نیمی از افراد شرکت کننده را به مدت ۲۴ ساعت در معرض محرومیت از خواب قرار داد و سپس از هر ۲ گروه خواست تا واکنش های احساسی خود را نسبت به یک کلیپ احساسی سرکوب کنند. سپس او قدرت خود کنترلی هر ۲ گروه را مورد بررسی قرار داد. در کمال تعجب او دریافت افرادی که تمام شب بیدار بودند بیشتر از کسانی که شب را براحتی خوابیده بودن نشانه ای از تهی شدن و تحلیل رفتن اراده از خود نشان ندادند.
اگر احساس تهی شدن و تحلیل رفتن9 اراده ناشی از خستگی جسمانی10 نیست پس ناشی از چیست؟ تحقیقات اخیر تعدادی از مکانیسمهای دفاعی را برای کاهش قدرت اراده یافتهاند. برخی از این مکانیسمها در سطح بیولوژیکی11 رخ میدهد. دانشمندان در دانشگاه تورنتو دریافتند که افرادی که دچار تهی شدن و تحلیل رفتن اراده بواسطه تکالیف خود کنترلی )تکالیفی که فرد خود را از پاسخ دادن به محرک آنی و دلخواه خود منع میکند و به نوعی خودداری دارد) میشوند، کاهش در فعالیت قسمت کورتکس سینگولیت قدامی، که در فعالیتهای شناختی درگیر است، نشان میدهند. هنگامی که قدرت اراده شما در حال آزمون شدن است ممکن است در واقعیت مغز شما عملکرد متفاوتی از خود نشان دهد.
برخی شواهد دیگر نشان میدهد، برخی از افرادی که قدرت اراده کمتری دارند ممکن است به معنای واقعی سوخت کمتری داشته باشند. مغز اندامی با مصرف انرژی بالایی است که از منابع گلوکز (قند خون) تغذیه میکند. برخی پژوهشگران پیشنهاد کردهاند که سلولهای مغزی که سخت تلاش می کنند تا خود کنترلی را حفظ کنند گلوکز را سریع تر از آن چیزی که بتواند جایگزین شود مصرف میکنند. در مطالعهای که این ایده را تائید میکند، سگهای فرمانبرداری که در برابر وسوسه مقاومت میکردند، سطح گلوکز خون پایین تری نسبت به سگهایی که خودکنترلی نشان نمیدادند، داشتند.
در مطالعه بر روی انسانها الگوهای مشابهی یافت شده است. افراد شرکت کننده در پژوهشها بعنوان آزمودنی که از قدرت اراده خود در طول آزمایش استفاده میکردند، سطح گلوکز پایین تری نسبت به افراد گروه کنترل که از آنها خواسته نشده بود از خودکنترلی استفاده کنند داشتند. بعلاوه، به نظر می رسد بازیابی گلوکز به راه اندازی مجدد نیروی اراده فرسوده کمک میکند. به عنوان مثال، در یک مطالعه مشخص شد که نوشیدن لیموناد شیرین شده با قند باعث تقویت نیروی اراده در افرادی که دچار ضعف اراده بودند شد، در حالی که نوشیدن لیموناد بدون قند چنین اثری را نداشت.
با این حال، شواهد همچنین نشان میدهد که تحلیل رفتن قدرت اراده را می توان با باورها و نگرشهای خود کنترل کرد. مارک موراون12 ،از دانشگاه آلبانی13 و همکارانش دریافتند قدرت اراده در افرادی که به اجبار در حال کنترل خود هستند (به عنوان مثال؛ برای خشنودی نگاه داشتن دیگران) نسبت به افرادی که بر اساس اهداف و خواسته های درونی خود قدم برمیدارند و حرکت میکنند، سریع تر کاهش پیدا میکند. هنگامی که صحبت از قدرت اراده به میان میآید، افرادی که با خود در ارتباط هستند [اجباری برای راضی نگه داشتن دیگران در خود نمیبینند] ممکن است از همتایانی که میخواهند دیگران را همیشه خشنود نگه دارند وضعیت بهتری داشته باشند.
موراون14 ، باومایستر15 و همکارانشان نیز تأثیرات خلق و خو16 را بررسی کردند. آنها با ارتقاء دادن روحیه سوژههای خود با فیلم های کمدی و هدایای غافلگیرکننده17 ، نشان دادند که خلق و خوی خوب میتواند بر برخی از اثراهای تحلیل رفتن قدرت اراده که معمولاً پس از بکار انداختن خود کنترلی دیده میشود، غلبه کنند.
پژوهشهای دیگر نشان داد که باورهای اساسی فردی در مورد قدرت اراده ممکن است مهم باشد. در مطالعهای که در سال 2010 توسط ورونیکا جاب18 و همکارانش از دانشگاه استنفورد19 انجام دادند، مشخص شد افرادی که باور داشتند نیروی اراده یک منبع محدود است، بیشتر در معرض تحلیل رفتن قدرت اراده خود بودند. اما افرادی که باور نداشتند قدرت اراده به راحتی قابل تمام شدن است، پس از اعمال خودکنترلی نشانه هایی از تحلیل رفتن اراده را از خود نشان ندادند.
در قسمت دوم آن مطالعه، محققان با تکمیل پرسشنامههای جانبدارانه20، باورهای داوطلبان را در مورد قدرت اراده دستکاری21 کردند. داوطلبانی که به این باور رسیده بودند که نیروی اراده یک منبع محدود است، نشانه هایی از تخریب خود را نشان دادند، در حالی که کسانی که به این باور رسیده بودند که قدرت اراده محدود نیست، هیچ نشانه ای از کاهش خود کنترلی نشان ندادند.
بنابراین آیا اراده یک منبع محدود است؟ طرفداران این ایده به مجموعهای بزرگ و قوی از شواهد پشتیبانی کننده اشاره میکنند که در دهه گذشته جمع آوری شده. آنها استدلال میکنند22 که عواملی مانند خلق و خو و باورها ممکن است فقط اثرات تحلیل رفتن قدرت اراده را در مراحل اولیه خود کاهش دهد [و نه در مراحل بعدی که زمانی طولانی در استفاده از قدرت اراده برای جلوگیری از رفتاری خاص میگذرد]. با این حال، به نظر میرسد تحقیقات بیشتری نیاز است تا چگونگی اثر بخشی باورها، خلق و خو و نگرش23 بر توانایی فرد برای مقاومت در برابر وسوسه را مشخص کند.
منبع: انجمن روانشناسی امریکا
https://www.apa.org/topics/personality/willpower
ترجمه حاضر کاملا وفادار به متن نبوده و برای فهم و مطالعه آسان و جهت انتقال راحت تر مفهوم در قسمت هایی تغییر داده شده است.
پی نوشت ها
- Walter Mischel[↑]
- willpower depletion[↑]
- fatigue [↑]
- Roy Baumeister[↑]
- geometric puzzle[↑]
- Ego [↑]
- Kathleen Vohs[↑]
- Minnesota [↑]
- Depletion[↑]
- Fatigue[↑]
- biological level[↑]
- Mark Muraven[↑]
- Albany[↑]
- Muraven [↑]
- Baumeister [↑]
- mood[↑]
- surprise gifts [↑]
- Veronika Job[↑]
- Stanford [↑]
- biased questionnaires[↑]
- manipulated [↑]
- argue[↑]
- attitudes [↑]