آقای پروست به چه کارهایی تواناست؟
علی هداوند
مارسل پروست در ۱۸۷۱ در پاریس به دنیا آمد و تنها حدود نیم قرن زندگی کرد اما در همین دوران زندگی نسبتاً کوتاه، که از ۹ سالگی به بعد را نیز با بیماری آسم دست به گریبان بود، توانست ادبیات مدرن را به قبل و بعد از خود تقسیم کند و با آفرینش اثری بلند به نام « در جستجوی زمان از دست رفته» شکلی بیبدیل و چندوجهی از رماننویسی ارائه کند که به گمان بسیاری از منتقدین و نویسندگان، جایگاه ویژهای در تاریخ ادبیات دارد. برای مثال گراهام گرین، پروست را بزرگترین رماننویس قرن بیستم میداند و سامرست موام رمان در جستجوی زمان از دست رفته را بهترین رمان تاریخ.
پروست حدود دو ماه بعد از اتمام جنگ پروس و فرانسه به دنیا آمد و کودکی خود را در دوران شکلگیری جمهوری سوم فرانسه گذراند، یعنی درست زمانی که هنوز فرانسه درگیر خشونتها و پیآمدهای پس از سرکوب کمون پاریس بود. این تغییرات وسیع در سطوح سیاسی و اجتماعی موجبِ افولِ اشرافسالاری در فرانسه و ظهور طبقات جدید اجتماعی در فرانسه شد که به شکلی ظریف در این رمان به آن پرداخته شده و با نگاهی موشکافانه و دقیق احوالاتِ فرهنگیِ آن سالها بیان شدهاست.
پروست دوران کودکی خود را در خانهی عمویش، با روابط و مناسبات گرم خانوادگی و دوستانه گذراند. امری که الهامبخشِ قسمت عمدهای از رمانش شد. او در مقام یک نویسندهی خلاق به دنبال «یادآوری چیزهای گذشته» است، اما نه در فرم تکراریِ نوشتن از نوستالژی؛ گذشته برای او امری همیشه حاضر است و مدام لحظهی حال را سرشار از خود میکند. به یک معنا گذشته برای پروست لحظهای سپریشده نیست، بلکه با کِش آمدنش خود را ذیل اکنون قرار میدهد. برای مثال نوشیدن چای با نوعی از شیرینی به نام مادلن، فهمی غیرتقویمی و انفجاری از زمان برای راوی پدید میآورد که در حین تجربه کردنش دیگر نمیتواند با قاطعیت مرزی میانِ اکنون و گذشتهاش برقرار سازد.
در جستجوی زمان از دست رفته و کلنجار رفتن با مقولهی زمان برای پروست روشیاست که در خلالش میتواند فهمِ دلمرده و مبتنی بر عقلسلیمِ مستهلکشده را با شهود و ادراکی زیباشناس، پویا و حساس جایگزین کند. پروست در این جایگاه دیگر نه تنها یک رماننویس، بلکه یک روانکاوِ تیزبین، یک طبیعتشناسِ خبره، یک پدیدارشناسِ موشکاف، یک هواشناسِ آیندهنگر، یک آهنگسازِ صوتشناس و بسیار بیش از این است. پروست توصیفگرِ شادمانیبخشِ لحظات و امورِ جزئیِ تعیینکنندهای است که دیرزمانی است به چشممان نمیآیند؛ او میخواهد از سطح یخزدهی رودخانه عبور و جریانهای سیال و غیرقابل پیشبینیِ اعماقِ رودخانه را رصد کند.
آقای پروست به چه کارهایی تواناست؟
قصد دارم در سلسله پستهایی که در همین صفحه منتشر خواهد شد، لحظاتی از رمان در جستجوی زمان از دست رفته را برجسته، بازخوانی و احتمالا حاشیهنویسی کنم تا با کمک همدیگر ببینیم که آیا روش پروست میتواند ادراکات جدیدی در ما نسبت به خود و جهانمان پدید آورد؟
علی هداوند